loading...

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده

بازدید : 108
11 زمان : 1399:2

مشاوره خانواده اغلب غير دستوري (Non-directive) است ، براي مثال، هدف از مشاوره قبل از آزمون تشخيصي HIV توصيه يا واداشتن مراجعان به انجام آن نيست; بلكه براي درك خطر، تبيين نتايج احتمالي آزمون، حمايت‌ها و مراقبت‌هاي موجود، و كمك به آنان است تا تصميمي بگيرند كه احساس آرامش و رضايت كنند.

از طرف ديگر، هنگامي كه روشن باشد رفتار يا شيوه خاصي به احتمال بسيار تبعات و پيامدهاي منفي و مخاطره آميزي خواهد داشت، مشاوره ممكن است حالت دستوري يا جهت دهنده به خود گيرد. در چنين شرايطي مشاور ممكن است با تبيين پيامد‌هاي احتمالي، رفتار يا عمل خاصي را بيش از موارد ديگر توصيه و تاكيد نمايد. براي مثال هدايت بيماران پس از سكته قلبي براي شناختن و درك تغييراتي در سبك زندگي كه احتمال وقوع سكته قلبي مجدد را كاهش مي‌دهد، مفيد و مناسب خواهد بود. به هر حال مشاوره چه دستوري باشد و چه غير دستوري، غالبا فرايندي فراتر از توصيه، نصيحت كردن يا ارائه اطلاعات و آموزش دادن، بلكه فرايند پوياي يادگيري با محوريت مراجع است .

ضرورت مشاوره خانواده

همواره از پيدايش نسل انسان و از زماني كه زندگي گروهي و اجتماعي شكل گرفت و تنوع فعاليت ها و ارتباطات انسانها پيچيده تر شد ، گاهاً بشر مرتكب خطا و اشتباهاتي مي گشت كه بعضاً جبران ناپذير بود . تا اينكه انسانها دريافتند كه براي انجام بعضي امور نياز است از فكر و انديشه ديگران هم كمك بگيرند .

در زمانهاي گذشته صاحب اين فكر و انديشه معمولاً افراد پير و ريش سفيدان بودند كه با توجه به تجربيات خويش ارائه راهكار مي نمودند و از آنجا كه در دين اسلام توصيه به مشاوره شده ، پس جايگاه مشاور تبيين و تثبيت شده است . لذا با توجه به دنياي متمدن امروز كه انسانها روابطي پيچيده دارند و براي رسيدن به اهداف خود ناگزير از ارتباط با دنياي بيرون خود هستند ، دريافته اند براي رسيدن بهتر به هدف و ارتباط مؤثرتر ،بايد بهتر انديشيد ،و مطمئن گان برداشت ؛آنجاست كه مشاوره عينيت پيدامي كند .

در عمل، بين روان‌درماني و مشاوره مرز كاملا روشني وجود ندارد. به اين معنا شيوه و اصول كار در هر دو مورد تا مقدار بسيار زيادي شبيه به يكديگر هستند.

مشاوره روانشناسي كاري تخصصي است كه فقط در حيطه صلاحيت متخصص روانشناس است و با راهنمايي، نصيحت و پند و اندرز كه هر كسي مي‌تواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زيادي دارد. در مشاوره روانشناسي متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شيوه‌هاي آزمايش شده‌ علمي را بكار مي‌برد كه در مورد روان‌درماني به تاييد رسيده‌اند. تشخيص اينكه مراجعه‌كننده احتياج به مشاوره و يا روان‌درماني دارد هميشه احتياج به دقت و بررسي كافي دارد.

بسياري از مواقع موضوعي كه مراجعه‌كننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه مي‌كند نه براي خود وي و نه براي روانشناس از اول به روشني قابل تشخيص نيست. براي مشاوره درست لازم است كه سوالات خاصي پاسخ بگيرند.

مدير يكي از سوپرماركت‌هاي زنجيره‌اي براي مشاوره در خصوص آماده‌سازي (Coaching) به من مراجعه مي‌كند. وي گزارش مي‌دهد كه در طي سال گذشته آنقدر تغييرات مختلف در محل كار وي پيش آمده و در جريان آن تعداد زيادي از كارمندان جابجا شده‌اند (استخدام جديد، اخراج و انتقال به شعبه‌هاي ديگر) كه وي مجبور بوده‌است بخاطر توقع رييس بالادست خود وظايف زيادتري را بر عهده بگيرد، بطوري كه توانش بشدت تحليل رفته و احساس فشار عصبي دائمي دارد.

اين موضوعات در طول زمان بر روي روابط خانواده‌گي وي تاثير منفي گذارده و در زندگي هيچ چيزي خوشحالش نمي‌كند و علاقه‌اش را به همه چيز از دست داده‌است. حس آدمي را پيدا كرده كه تحت كنترل ديگران قرار دارد. همچنين به ياد دارد كه در دوران دبيرستان نيز همين حالات را داشته است. در ادامه بيشتر درباره مشاوره خانواده صحبت خواهيم كرد.

مشاوره خانواده اغلب غير دستوري (Non-directive) است ، براي مثال، هدف از مشاوره قبل از آزمون تشخيصي HIV توصيه يا واداشتن مراجعان به انجام آن نيست; بلكه براي درك خطر، تبيين نتايج احتمالي آزمون، حمايت‌ها و مراقبت‌هاي موجود، و كمك به آنان است تا تصميمي بگيرند كه احساس آرامش و رضايت كنند.

از طرف ديگر، هنگامي كه روشن باشد رفتار يا شيوه خاصي به احتمال بسيار تبعات و پيامدهاي منفي و مخاطره آميزي خواهد داشت، مشاوره ممكن است حالت دستوري يا جهت دهنده به خود گيرد. در چنين شرايطي مشاور ممكن است با تبيين پيامد‌هاي احتمالي، رفتار يا عمل خاصي را بيش از موارد ديگر توصيه و تاكيد نمايد. براي مثال هدايت بيماران پس از سكته قلبي براي شناختن و درك تغييراتي در سبك زندگي كه احتمال وقوع سكته قلبي مجدد را كاهش مي‌دهد، مفيد و مناسب خواهد بود. به هر حال مشاوره چه دستوري باشد و چه غير دستوري، غالبا فرايندي فراتر از توصيه، نصيحت كردن يا ارائه اطلاعات و آموزش دادن، بلكه فرايند پوياي يادگيري با محوريت مراجع است .

ضرورت مشاوره خانواده

همواره از پيدايش نسل انسان و از زماني كه زندگي گروهي و اجتماعي شكل گرفت و تنوع فعاليت ها و ارتباطات انسانها پيچيده تر شد ، گاهاً بشر مرتكب خطا و اشتباهاتي مي گشت كه بعضاً جبران ناپذير بود . تا اينكه انسانها دريافتند كه براي انجام بعضي امور نياز است از فكر و انديشه ديگران هم كمك بگيرند .

در زمانهاي گذشته صاحب اين فكر و انديشه معمولاً افراد پير و ريش سفيدان بودند كه با توجه به تجربيات خويش ارائه راهكار مي نمودند و از آنجا كه در دين اسلام توصيه به مشاوره شده ، پس جايگاه مشاور تبيين و تثبيت شده است . لذا با توجه به دنياي متمدن امروز كه انسانها روابطي پيچيده دارند و براي رسيدن به اهداف خود ناگزير از ارتباط با دنياي بيرون خود هستند ، دريافته اند براي رسيدن بهتر به هدف و ارتباط مؤثرتر ،بايد بهتر انديشيد ،و مطمئن گان برداشت ؛آنجاست كه مشاوره عينيت پيدامي كند .

در عمل، بين روان‌درماني و مشاوره مرز كاملا روشني وجود ندارد. به اين معنا شيوه و اصول كار در هر دو مورد تا مقدار بسيار زيادي شبيه به يكديگر هستند.

مشاوره روانشناسي كاري تخصصي است كه فقط در حيطه صلاحيت متخصص روانشناس است و با راهنمايي، نصيحت و پند و اندرز كه هر كسي مي‌تواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زيادي دارد. در مشاوره روانشناسي متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شيوه‌هاي آزمايش شده‌ علمي را بكار مي‌برد كه در مورد روان‌درماني به تاييد رسيده‌اند. تشخيص اينكه مراجعه‌كننده احتياج به مشاوره و يا روان‌درماني دارد هميشه احتياج به دقت و بررسي كافي دارد.

بسياري از مواقع موضوعي كه مراجعه‌كننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه مي‌كند نه براي خود وي و نه براي روانشناس از اول به روشني قابل تشخيص نيست. براي مشاوره درست لازم است كه سوالات خاصي پاسخ بگيرند.

مدير يكي از سوپرماركت‌هاي زنجيره‌اي براي مشاوره در خصوص آماده‌سازي (Coaching) به من مراجعه مي‌كند. وي گزارش مي‌دهد كه در طي سال گذشته آنقدر تغييرات مختلف در محل كار وي پيش آمده و در جريان آن تعداد زيادي از كارمندان جابجا شده‌اند (استخدام جديد، اخراج و انتقال به شعبه‌هاي ديگر) كه وي مجبور بوده‌است بخاطر توقع رييس بالادست خود وظايف زيادتري را بر عهده بگيرد، بطوري كه توانش بشدت تحليل رفته و احساس فشار عصبي دائمي دارد.

اين موضوعات در طول زمان بر روي روابط خانواده‌گي وي تاثير منفي گذارده و در زندگي هيچ چيزي خوشحالش نمي‌كند و علاقه‌اش را به همه چيز از دست داده‌است. حس آدمي را پيدا كرده كه تحت كنترل ديگران قرار دارد. همچنين به ياد دارد كه در دوران دبيرستان نيز همين حالات را داشته است. در ادامه بيشتر درباره مشاوره خانواده صحبت خواهيم كرد.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 143
  • بازدید سال : 400
  • بازدید کلی : 2442
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی